English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (618 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to keep at some work U د رکاری پافشاری کردن دنبال کاریراگرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to keep on doing something U د رکاری مداومت کردن کاریرارادنبال کردن
insisting U پافشاری کردن
persists U پافشاری کردن
insisted U پافشاری کردن
insist U پافشاری کردن
persisting U پافشاری کردن
persisted U پافشاری کردن
persist U پافشاری کردن
insists U پافشاری کردن
play up <idiom> U پافشاری کردن
overpress U زیاد پافشاری کردن در
to persist in something U روی چیزی پافشاری کردن
continues U دنبال کردن
give chase U دنبال کردن
tracks U دنبال کردن
tracked U دنبال کردن
reopen U دنبال کردن
reopened U دنبال کردن
reopening U دنبال کردن
reopens U دنبال کردن
track U دنبال کردن
continue U دنبال کردن
dogging U دنبال کردن
coursed U :دنبال کردن
courses U :دنبال کردن
course U :دنبال کردن
pursuing U دنبال کردن
pursues U دنبال کردن
pursued U دنبال کردن
dogs U دنبال کردن
to give chase U دنبال کردن
pursue U دنبال کردن
dog U دنبال کردن
traced U دنبال کردن
chase U دنبال کردن
trace U دنبال کردن
chasing U دنبال کردن
chased U دنبال کردن
chases U دنبال کردن
traces U دنبال کردن
pursues U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursued U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursue U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursuing U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
persistency U پافشاری
peersistence U پافشاری
persistently U با پافشاری
persistence U پافشاری
To be on someone trail. To trace someone. U رد کسی را دنبال کردن
dogs U مثل سگ دنبال کردن
hunt down U دنبال کردن و گرفتن
careerism U دنبال کردن شغل
to pursue a plan U نقشهای را دنبال کردن
dog U مثل سگ دنبال کردن
run close U سخت دنبال کردن
stick with <idiom> U دنبال کردن کاری
dogging U مثل سگ دنبال کردن
To follow up (trace) a matter (case). U موضوعی را دنبال کردن
insistency U اصرار پافشاری
insistence U اصرار پافشاری
tracks U دنبال کردن یک مسیر به درستی
philander U زن بازی کردن دنبال زن افتادن
practise or tice U دنبال کردن مشق دادن
tracked U دنبال کردن یک مسیر به درستی
to hang on the rear U برای حمله دنبال کردن
follow out U اخذ نتیجه دنبال کردن
track U دنبال کردن یک مسیر به درستی
to run any one hard U کسیرا سخت دنبال کردن
on one's back <idiom> U پافشاری درخواستن چیزی
to stand U د رچیزی پافشاری یا اصرارکردن
run-down U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
rungs U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
run down U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
reoccupy U دنبال کردن دوباره بدست اوردن
follow up U رده پشتیبان دنباله دنبال کردن دشمن
follow through U چیزی را تا اخر دنبال کردن بانجام رسانی
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
rompy U مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
rompish U مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
prosecutes U دنبال کردن پیگرد کردن
chase U دنبال کردن شکار کردن
prosecuted U دنبال کردن پیگرد کردن
chasing U دنبال کردن شکار کردن
chace U دنبال کردن شکار کردن
prosecute U دنبال کردن پیگرد کردن
chases U دنبال کردن شکار کردن
follow U متابعت کردن دنبال کردن
chased U دنبال کردن شکار کردن
followed U متابعت کردن دنبال کردن
follows U متابعت کردن دنبال کردن
prosecuting U دنبال کردن پیگرد کردن
salami technique U کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
see about (something) <idiom> U دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
persistence U مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
pursuit U تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
pursuits U تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
in the wake of U در دنبال
pursuits U دنبال
pursuit U دنبال
parsmip nose U دنبال چه
pope's nose U دنبال چه
pickup artist U زن دنبال کن
rear U دنبال
reared U دنبال
rearing U دنبال
rears U دنبال
attachment U دنبال
pick-up artist U زن دنبال کن
player [American E] U زن دنبال کن
dangler U دنبال رو
philanderer U زن دنبال کن
philanderers U زن دنبال کن
continuator U دنبال کننده
chasers U دنبال کننده
chaser U دنبال کننده
graph follower U دنبال گر گراف
trackers U دنبال کننده
tracker U دنبال کننده
roil U دنبال هم دویدن
He is looking for trouble. U دنبال شر می گردد
pursuant U دنبال کننده
What are you looking for ? U دنبال چی؟ می گردی ؟
tandom connection U اتصال دنبال هم
to run on chapters U فصل ها را دنبال هم انداختن
tow U دنبال خود کشیدن
tows U دنبال خود کشیدن
One must let sleeping dogs lie. U دنبال شر نباید رفت
to follow ones nose U دنبال قسمت خودرفتن
tagger U تنکه دنبال کننده
ask for trouble <idiom> U دنبال دردسر گشتن
follow the ball U دنبال توپ فرستادن
hitch one's wagon to a star <idiom> U دنبال هدف رفتن
attend U از دنبال امدن منتظرشدن
phliander U دنبال زنی افتادن
look (someone) up <idiom> U به دنبال کسی گشتن
follow in one's footsteps (tracks) <idiom> U دنبال روی دیگری
attending U از دنبال امدن منتظرشدن
attends U از دنبال امدن منتظرشدن
let sleeping dogs lie <idiom> [دنبال دردسر نگرد]
pound the pavement <idiom> U دنبال کار گشتن
fool's errands U فرستادن دنبال نخود سیاه
to pursue pleasure U دنبال خوش گذرانی رفتن
to always look for things to find fault with U همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
pursuit of happiness U به دنبال رضایت خاطر [خرسندی]
sink one's teeth into <idiom> U با جدیت دنبال کاری رفتن
To go about ones business. U دنبال کار خود رفتن
I sent him on an errand. U اورا دنبال یک کاری فرستادم
look (something) up <idiom> U به دنبال کلمهای (دردیکشنری)گشتن
fool's errand U فرستادن دنبال نخود سیاه
I'll look into the matter. U من موضوع را دنبال خواهم کرد.
I am looking for work ( ajob). U دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
We are hunting for a vacant flat. U دربدر دنبال آپارتمان خالی می گردیم
backing up the wrong tree <idiom> U [دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
career women U زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
entrain U اهسته دنبال کسی رفتن بقطار
The dinner will be followed by a concert. U به دنبال شام کنسرتی اجرا می شود.
the police are on his track U مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
career woman U زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
to be after somebody U پی [دنبال] کسی رفتن [برای کیفری مجازاتی]
They are openly seeking his being sacked. U آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند.
lay deacon U شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
gaze hound U تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
to search [for] [someone] U دنبال [کسی] گشتن [ برای مثال پلیس]
bargain hunter U کسی که دنبال قیمت خیلی ارزان می گردد.
To fetch and varry for someone . U دنبال خرده فرمایش های کسی رفتن
columns U ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
column U ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
functioned U کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
functions U کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
function U کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
fetches U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
fetched U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
coach dog U یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
fetch U سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
He sought, if without much success, a social policy. U او به دنبال، اگر بدون کامیابی، سیاستی اجتماعی بود.
pot-boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boilers U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
illegal U دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
path U لیست زیر دایرکتوریها که سیستم عامل باید دنبال فایل نامدار بگردد
paths U لیست زیر دایرکتوریها که سیستم عامل باید دنبال فایل نامدار بگردد
sea anchor U وسیله هرمی شکل یا چتربرزنتی که به دنبال قایق بسته میشود تاباد مانع تغییرمسیرنشود
finds U برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
find U برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
scalar U نوع داده حاوی دادههای مجزا که قابل پیش بینی هستندو رشتهای را دنبال می کنند
interrupt U به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
interrupting U به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
interrupts U به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
sag wagon U وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
anti- U برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
interactive U محتوای حافظه و ثبات را کنترل کند و اجرای دستور را دنبال کند
Rather than simply modifying existing designs she searches for new solutions. U به جای اینکه طرح های موجود را فقط اصلاح کند او [زن] به دنبال راه حل های تازه می رود.
conventions U استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
convention U استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com